عاشقانه هایم را از پوست شفاف تو می گیرم
درباره وبلاگ


خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم. دکتر علی شریعتی بعضي از دوستان گرام مجبور كردن تا بگم گه من يه پسر هستم با نام مستعار ترنم البته خودمو پشت اين نام مخفي نكردم فقط نگفته بودم كه پسرم ولي پسر هستم دوستان

پيوندها
همه چیز-همه جور
چيک چيک دلهاي تنها
سرگرمی با چاشنی پرتغال
عاشقانه هایتان شیرین
عشق تنها
بازاریابی و تجارت اینترنتی
تو مال منی ... من مال توام
تک درخت عشق
کلبه تنهایی من
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا من را با عنوان عاشقانه هایم را از پوست شفاف تو می گیرم و آدرس tmasti.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









نويسندگان
ترنم

آخرین مطالب


 
سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:معلّم کلاس پنجم دبستان, :: 14:5 :: نويسنده : ترنم

معلم كلاس پنجم

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد
کلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه
آن ها را به يک اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او
دروغ مي گفت و چنين چيزى امکان نداشت. مخصوصاً اين که پسر کوچکى در رديف
جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون
چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين کلاس بود.
هميشه لباس هاى کثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم
نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او
بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم
گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت
درس نخواندن او پي ببرد و بتواند کمکش کند.



ادامه مطلب ...
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد